بهوقت سرگردانی/ چالشهای انتخاب رشته دانشآموزان در پایه نهم
تحریریه روزنگار- جامع:
مهمترین مسئله دانشآموزان پیش از ورود به دوره متوسطه دوم، مسئله انتخاب رشته و هدایت تحصیلی است. بر اساس آییننامه مصوب شورای عالی آموزشوپرورش، هدایت تحصیلی دانشآموزان در پایه نهم براساس مجموعه فرآیندهایی که شامل بررسی عملکرد تحصیلی و نتایج آزمونهای مشاورهای دانشآموزان و همچنین نظرات مشاور، دبیران، والدین و خود دانشآموزان است، صورت میپذیرد.
از اهداف این آییننامه میتوان به شناسایی و شناساندن استعداد، توانایی، علاقه و ویژگیهای شخصیتی دانشآموزان و نیز کمک به انتخاب آگاهانه رشته تحصیلی و مسیر آینده شغلی و حرفهای دانش آموزان، اشاره کرد. اما آیا این اهداف در مدارس ما محقق میشوند؟
در انتخاب رشته دانش آموزان پایه نهم نیز منطق «پولدارهای برنده» کارکرد خود را اعمال میکند و در حالی که برخی از مدارس دولتی از مشاور آموزشی توانمند بهرهای ندارند، عدهای از دانشآموزان برخوردار با مراجعه به دفاتر خصوصی مشاوران تحصیلی و با پرداخت هزینههای آنچنانی با اطمینان خاطر رشته تحصیلی خود را انتخاب میکنند.
انتخاب آگاهانه؛ خیلی دور خیلی نزدیک
مشاهدههای میدانی معلمان نشان میدهد که هدفی حداقلی در راستای هدایت تحصیلی دانشآموزان چون هدف انتخاب آگاهانه در مدارس محقق نمیشود. بیشتر دانشآموزان به جز رشتههای نظری، از سایر رشتههای تحصیلی شناختی ندارند. امروز دانشآموزان از مشهورترین رشتههای شاخه فنیوحرفهای، مثل رشتههای فتوگرافیک، معماری داخلی، انیمیشن و پویانمایی و… اطلاعات چندانی ندارند و در زمینه اطلاعاتی و معرفی رشتههایی که نیاز روز کشور در حوزههای تولید و کارآفرینی هستند، ضعف بسیار جدی در ساختار نظام آموزشی و هدایت تحصیلی وجود دارد. همچین این مسئله درمورد شاخه کار و دانش نیز صدق میکند.
انتخاب، قربانی تبعیض
هدایت تحصیلی دانشآموزان، شناسایی و شناساندن استعداد، توانایی، علاقه و ویژگیهای شخصیتی آنها از اهداف آییننامه هدایت تحصیلی است. بر اساس گفتههای معلمان بسیاری از دانشآموزان رشته مورد علاقه خود را تا آخرین ماههای سال تحصیلی انتخاب نمیکنند؛ چرا که نمیدانند دقیقا به چه چیزی علاقه دارند. این مسئله خبر از آن میدهد که برخلاف اهداف تعریف شده در آییننامه هدایت تحصیلی، امکانات و بسترهای لازم برای معرفی رشتهها و شناخت استعداد دانشآموزان و جهتدهی به آنها وجود ندارد. مثلا در بسیاری از مدارس عادی دولتی مدارس از داشتن مشاور تحصیلی هدایتگر محروم هستند. همچنین بسترهای انتخاب آگاهانه در مدارس مناطق محروم در کمترین میزان خود قرار دارد و دانشآموزان متناسب با نمرههای خود مجبور به انتخاب رشته میشوند.
یکی دیگر از مسائلی که به ناعادلانه بودن هدایت تحصیلی دامن میزند، هزینههای تحصیلی برخی از رشتهها است. بهطور مثال بسیاری از داوطلبان رشته علوم تجربی به علت ناامیدی از تامین هزینههای کنکور آن، از علاقه خود صرف نظر میکنند. «فکر میکنم به رشته تجربی بیش از تمام رشتهها علاقه دارم، اما از الآن به سه سال آینده فکر میکنم. به اینکه نمیتوانم هزینههای کنکور تجربی را فراهم کنم. پس به ناچار انتخابم رشته علوم انسانیست.» اینها جملات یکی از دانشآموزان پایه نهم در مدرسهای حوالی میدان شهدای تهران است که تسلیم شرایط کنونی زندگیاش شده.
همچنین در اینجا نیز منطق «پولدارهای برنده» کارکرد خود را اعمال میکند و در حالی که برخی از مدارس دولتی از مشاور توانمند بهرهای ندارند، دانشآموزانی با مراجعه به دفاتر خصوصی مشاوران تحصیلی و پرداخت هزینههای آنچنانی با اطمینان خاطر رشته تحصیلی خود را انتخاب میکنند.
لزوم عادلانه ساختن مسیر انتخاب رشته دانشآموزان
عدالت آموزشی و تربیتی زمانی محقق میگردد که هر دانشآموز متناسب با توانمندیها و استعداد خود و نیاز جامعه، فارغ از محدودیتهای مالی، جغرافیایی و … در مسیر تحصیلی و شغلی مناسب قرار گیرد. بنابراین عادلانه ساختن فرآیند دشوار انتخاب رشته دانشآموزان، بخشی از فرایند تحقق عدالت آموزشیست. این مسئله با تقویت مدارس دولتی و تربیت مشاور توانمند برای همه مدارس تا حدودی میتواند جبران میشود. همچنین لازم است مدارس متوسطه دوره دوم، بودجهای برای بورسیه دانشآموزانی که توان مخارج تحصیلی رشته خود را ندارند، در نظر بگیرند؛ چرا که برخی دانشآموزان به خاطر مسائل مالی از انتخاب رشتههایی چون هنر و گرافیک صرف نظر میکنند. همچنین راحتی دسترسی دانشآموزان مناطق مختلف به رشتههای فنیحرفهای و کار و دانش، لزوم گسترش و تقویت هنرستانها را ایجاب میکند.