جلال علیه بازتولید مکانیکی از آثار هنری در روایت مدرسه/ چرا «مدیر مدرسه» اثر مهمی از جلال است؟
تحریریه فرهنگوتربیت- جامع:
هنگامی که هنر در غرب به سینمای متقدم رسیده بود، والتر بنیامین، نظریهپرداز حلقه فرانکفورت با نظریه بازتولید مکانیکی آثار هنری به نقد مرگ اصل و جوهره هنر در نظام سرمایهداری پرداخت. بنیامین که از او به عنوان فیلسوف جوانمرگ ضدامپریالیست غرب نیز یاد میشود، بر این باور بود که کار یک هنرمند تا زمانی که اصیل و بدیع باشد اثری هنری محسوب میشود؛ اما وقتی به شکل انبوه از آن تولید شد بازتولیدی از آن اثر هنری است که دیگر ارزش اولیه خود را ندارد.
در پی بازتولید مکانیکی آثار هنری در نیمه اول قرن بیستم، جلال آلاحمد که از او نیز بهعنوان ادیب جوانمرگ ایرانی یاد میشود با یک روایت بدیع و ضد روایتهای کثیرالانتشار و بازتولیدی در عصری که در آن میزیست به سراغ «مدیر مدرسه» رفت. جلال در میانه فرایند مدرنسازی نظام آموزشی در دنیا یک مدیر مدرسه با امضای خود خلق کرد. آلاحمد به آفت جدایی آیین و سنت از هنرِ خود مبتلا نشد. روزگاری که درسگفتارهای علوم تربیتی، روشها و الگوهای تدریس شده بود صاحب جایگاه در فضای علمی و تربیتی جهان، آلاحمد کارکرد ارزشی هنر خود را خلق یک مدیر مدرسهٔ خسته از ساختار آموزشوپرورش مدرن دید و خود را تسلیم ارزش نمایشی هنر نکرد.
مدیر مدرسهٔ داستان جلال باوجود خستگی متوقف نمیشود، آموزگاران را بیش از آنچه باید زیر نظر دارد و در پایان استعفای خود را برای رفتنی میکند که عین ماندن بود. آلاحمد در روایت از مدرسه به مبارزه با انگارههای بازتولیدی از مدرسه در روزگار خودپرداخت و نخواست هالهای باشد از هنری که دستمایه نظام سرمایهداری است؛ بنابراین کتاب مدیر مدرسه به اثری تبدیل شد که در عین ساده بودن با همه مدیر مدرسههایی که تاکنون خلق شده، متفاوت بوده است و این همان اصلی است که در تولیدهای هنری با نام اثر هنری والا و بافاصله از دیگران، شناخته میشود.