محمدصادق عبداللهی: لطفا غصه آموزشوپرورش را اینطوری بخورید!
تحریریه روزنگار- جامع، محمدصادق عبداللهی، مدیر گروه آموزشوپرورش مرکز پژوهشهای مجلس در یادداشتی برای جامع نوشت:
آموزشوپرورش از مظلومان هر انتخابات است. از سویی هر کاندیدایی تلاش میکند تا نشان دهد که مصائب آموزشوپرورش خواب از چشمانش ربوده و در نیمههای شب از غصه تعلیم و تربیت اشک میریزد و از سوی دیگر در مقام ارائه برنامه جز کلیگوییهایی همچون ساخت مدرسه، تحول در کتب درسی، ارتقای دانشگاه فرهنگیان و ارتقای جایگاه و شأن معلمان نمیبینیم.
واقعیت امر آن است که دولت چهاردهم نیز مانند دولتهای گذشته فرصت و منابع محدودی را در اختیار دارد و در این فرصت باید تلاش کند، با اولویتسنجی و رویهسازی، چرخدندهای را در آموزشوپرورش به حرکت در بیاورد که بتواند سایر چرخها را نیز بچرخاند. دولت آینده اگر آموزشوپرورش را روندی نبیند و آن را با نگاه اجرای پروژههای تحولی بنگرد و بخواهد همهچیز را از ابتدا در آموزشوپرورش اختراع کند، نهایتا تنها چرخی به چرخهای نچرخ آموزشوپرورش میافزاید که باری مضاعف خواهد شد بر شانههای نحیف این نهاد. اما چه اولویتی میتواند این مدعا را محقق سازد و کدام چرخهاست که اگر بچرخانیمشان سایر چرخها نیز به حرکت درخواهد آمد؟
تمرکززدایی از ستاد با اعطای اختیارات به استانها
یکی از اصلیترین مشکلات نظام آموزشوپرورش در ایران، ستاد سنگین و غیرچابک است. ستادی که در میان دهها امر روزمره و مسائل پیچیده از سراسر کشور گیر افتاده و خسته از تکرار روتینها، توان هیچ فکر و اقدام تحولی را ندارد. در این شرایط اگر دولت چهاردهم میخواهد کلیدی به قفل تحول در آموزشوپرورش بزند باید از تصمیمگیری برای سراسر کشور در تهران تمرکززدایی کرده و اختیارات مالی و اداری را به استانها اعطا کند. این امر نیازمند ارتقای ساختارهای استانی میباشد که تجمیع ادارات کل استانی مربوط به آموزشوپرورش (از جمله اداره کل آموزشوپرورش، اداره کل نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس و اداره کل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان) و تبدیل آنها به سازمانی استانی میتواند مدلی مطلوب باشد. در این صورت است که وزیر در هر استان نه یک مدیرکل بلکه رئيس سازمان (و در یک حالت معاونی) خواهد داشت که با مسئولیتپذیری و داشتن اختیارات متناسب، بار تمامی امور اداری و مالی را به دوش میکشد و وزیر در ستاد میتواند با نگاهی کلان و آسوده از چالشهای روزمره، به تحول و روزآمدسازی آموزشوپرورش بیاندیشد.
از سویی در تصمیمات اداری و مالی نیز ملاحظات بومی هر استان لحاظ خواهد شد و از تمرکز تصمیمگیری در پایتخت بدون درک اقتضائات بومی استانها جلوگیری خواهد شد.
تنوعبخشی به روشهای تأمین مالی آموزشوپرورش
دیگر بر همگان عیان است که یکی از چالشهای جدی آموزشوپرورش، کمبود منابع مالی است. نکته مهم در حل این چالش آن است که فهم کنیم بودجه عمومی دولت دیگر توان بیشتری برای تأمین مالی آموزشوپرورش ندارد؛ فلذا وعدههایی همچون سهم ۳۰درصدی آموزشوپرورش از بودجه عمومی دولت غیرعملی است. کمااینکه سالهاست در زیرنظام سند تحول بنیادین به سهم ۲۰درصدی حکم کردهاند و اکنون این سهم بیش از ۱۰ درصد نیست!
در این شرایط، آموزشوپرورش بایستی به تنوع در روشهای تأمین مالی بیاندیشد. کمااینکه سالیانی همچون دهه ۲۰، بودجه عمومی دولت مانند امروز تنها کفاف پرداخت حقوق و دستمزد را میداد و آموزشوپرورش برای تأمین مالی خود از کمک شهرداریها، وقفیات، خیرین و… بهره میبرد. متأسفانه اتکاء به بودجه نفتی کاری کرده که امروزه سهم همه منابع جانبی به شدت کمرنگ و جزئی شده است.
اکنون با توجه به وضعیت مالی کشور این ظرفیتها نیازمند بازنگری و احیاء میباشند. علاوه بر این موارد، بایستی خلاقانه به فکر ایجاد و افزایش درآمدهای اختصاصی پایدار در آموزشوپرورش بود. در حال حاضر این درآمدها به دلیل همان چشم امیدی که به بشکههای نفت داشتهایم، بسیار کمتر از ظرفیتهاست؛ در حالی که مدارس، بهویژه هنرستانها و برخی از امکانات آموزشوپرورش همچون درمانگاهها، تعاونیها و مراکز رفاهی توان و ظرفیت آن را دارند که بیش از حال حاضر، درآمدهای پایداری را برای آموزشوپرورش خلق نمایند که به مرور مشکلات منابع مالی را مرتفع میسازد.
دولتی در آموزش و پرورش قوی خواهد بود که بتواند این دو مهم را که هر کدام در گرو دیگری است، محقق سازد.
با اعطای اختیارات و مسئولیت مالی و اداری به استانها و تغییر فکر و رویکرد در تأمین مالی آموزشوپرورش ظرفیتهای بینظیری فعال خواهد شد که میتواند قطار آموزشوپرورش را در ریل تحول به حرکت دربیاورد وگرنه اختراع چرخ از ابتدا و اجرای پروژههای مقطعی که مشابه آنها بارها و بارها از سوی دولتهای مختلف در آموزشوپرورش تجربه شده است، جز انتفاعهای کوتاه مدت و گذرا و دستاوردسازیهای رسانهای و در یک نگاه اتلاف منابع حاصلی نخواهد داشت و باز آموزشوپرورش خواهد ماند با ورق ورق گزارش عملکرد و انبوه پروژههای نیمه تمام یا متوقف شده!