دور باطل «تربیت» در ساختار بروکراتیک/ چرا آموزشوپرورش ناتوان از حمایت از نیروی انسانی و برنامههای تربیتی خود است؟
تحریریه روزنگار- جامع:
«آیا معلم و مدیر مدرسه باید به ترمز بریده اتوبوس هم فکر کنند و پاسخگوی آن باشند؟» این تنها بخشی از نوشته مجتبی همتیفر، پژوهشگر آموزشوپرورش در صفحه شخصیاش در فضای مجازی است. سوالی که با بازداشت مدیر مدرسه فرزنگان کرمان در پی سانحه اتوبوس حامل دانشآموزان به یک چالش و دوگانه اساسی در ساختار آموزش و «پرورش» رسیده است. دو گانهی پرتناقض ساختار «بروکراتیک» حاکم در آموزشوپرورش و مسئله «تربیت» که بخش زیادی از آن در ذیل معاونت پرورشی این ساختار بروکراتیک تعریف میشود. تعریف تربیت که امری پویا و سیال است در چارچوب بروکراسی که حکمرانی رسمی و مبتنی بر قواعد سختگیرانه سلسله مراتبی است، اساسیترین چالشی است که یکبار دیگر رنگ گرفته است.
برگزاری اردوهای فرهنگی و تربیتی یکی از شاخصهای تربیتی مهم معاونت پرورشی وزارت آموزشوپرورش است؛ اما این شاخصهای مهم هنگامی که روی زمین کشیده میشوند و به خطاها و حوادث محتمل میرسند، قادر به پشتیبانی از اهداف و ماموریتهای خود در چارچوب ساختار بروکراتیک نیستند. بهطور مثال اخذ مجوزهای پیدرپی جهت برگزاری اردوهای تربیتی که به زمینی بزرگتر از زمان و مکان مدرسه نیاز دارد، یکی از مصادیق موانع تربیت در ساختار بروکراتیکی است که هدف آن پاسبانی و دروازبانی از انفعال نیروی انسانی و حفظ وضع موجود است. این تعارض تا آنجا ادامه مییابد که هماکنون مدیر مدرسه فرزانگان کرمان به عنوان یک مدیر پویا و کنشگر در تربیت دانشآموزان به یکی از مقصران اصلی حادثه واژگونی اتوبوس، تبدیل میشود و در نبود تصمیمگیریها و سیاستگذاریهای پشتیبان در آموزشوپرورش با ورود مراجع قضایی، بازداشت میشود. بر این اساس مدیریت سازمانی آموزشوپرورش ناتوان از تصمیمگیری و اراده در امر تربیت در قالبهای تربیتیای چون اردو و حمایت از نیروی انسانی متولی تربیت خود است. نتیجه رویکرد انفعالی آموزشوپرورش در حمایت از مدرسه و عدم حضور در تصمیمگیریهای مهم این سانحه، زنگ خطر عقبنشینی از تربیت ایدئولوژیک را به صدا درآورده است. بر این اساس مدیران مدارس و یا مناطق آموزشوپرورش در شهرها و روستاهای مختلف کشور به یک انفعال سیستماتیک بیش از گذشته دچار میشوند و مفاهیم تربیتی به سمت یک درجای رو به عقب سرازیر میشوند.