» روزنگار » ماجرای فکر رجایی/ چرا باید شهید رجایی را پیش‌قراول و معمار عدالت آموزشی پس از انقلاب بدانیم؟
روزنگار - یادداشت

ماجرای فکر رجایی/ چرا باید شهید رجایی را پیش‌قراول و معمار عدالت آموزشی پس از انقلاب بدانیم؟

بهمن 22, 1403 6042

تحریریه روزنگار- جامع: 

«تندرو، چپ‌گرا و قائل به اقتدارگرایی دولت.» این کلمات تنها بخشی از اتهاماتی است که به یک قانون انقلابی در اوایل انقلاب حواله می‌شد. «قانون اداره واحدهای آموزشی غیردولتی به‌صورت دولتی» مصوب ۱۳۵۸/۱۲/۰۲ که توسط شورای انقلاب در قالب یک ماده و ۶ تبصره تصویب شد. ماده واحده این قانون از یک تصمیم مهم در گفتمان عدالت‌محور انقلاب اسلامی خبر می‌داد؛ بر اساس این ماده واحده، «به‌منظور توزیع عادلانه امکانات آموزشی و بهره‌گیری صحیح از تحصیل رایگان طبق اصل ۳۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به وزارت آموزش‌وپرورش اجازه داده می‌شود کلیه واحدهای آموزشی غیردولتی را که در تاریخ تصویب این قانون دایر بوده و با کسب اجازه تاسیس (امتیاز) از وزارت آموزش و پرورش اداره می‌شوند، براساس آیین‌نامه خاص از اول تیرماه ۱۳۵۹ به‌صورت دولتی اداره نماید.» یک تغییر اساسی در مدیریت دولتی آموزش‌وپرورش با طراحی محمدعلی رجایی در اسفندماه سال ۱۳۵۸ به تصویب رسید.

 

شهید رجایی که خود از اثرگذاران مدارس اسلامی قبل از انقلاب بود، پس از استقرار انقلاب اسلامی به‌دنبال کاربست‌های اجتماعی انقلاب اسلامی، بایسته‌های عدالت در آموزش‌وپرورش را پی‌ریزی کرد.

ماجرای فکر رجایی که همواره خود را یک معلم می‌دانست به بدیل‌های ماندگار در آموزش‌وپرورش پس از انقلاب منجر شد. در کشاکش روزهایی که مخالفت‌های گسترده‌ای با تعطیلی مدارس اسلامی خصوصی در درون بخشی از بدنه انقلابی وجود داشت و صدای دلواپسان سوسیالیستی شدن انقلاب اسلامی در هر گوشه و کناری شنیده می‌شد، تبصره یکم این قانون بر ضرورت مشارکت‌های مردمی، افراد و گروه‌های داوطلب که اداره آموزشگاه‌ها را به‌صورت غیرانتفاعی و بر اساس ضوابط دقیق آموزش‌وپرورش دنبال می‌کنند، تاکید کرده بود و باطل بودن این اتهامات را نشان می‌داد.

 

دو ماه پس از تصویب قانون اداره واحدهای آموزشی غیردولتی به‌صورت دولتی با وجود مقاومت برخی از مدارس اسلامی خصوصی از جمله نیکان و علوی، قانون هدفمند کردن سازوکارهای بخش غیردولتی آموزش‌وپرورش با اولویت عدم سوددهی و انتفاع به موسس نیز به تصویب شورای انقلاب رسید؛ بنابراین ماموریت شهید رجایی در دولتی و ملی کردن مدارس با یک موفقیت مهم در سطح مدیریت خدمات عمومی در انقلاب اسلامی و تحول در اندیشه انقلابیون و مذهبیون خاص‌گرا همراه شد.

 

اجرای قانون ملی کردن مدارس پس از وزارت دکتر شکوهی به وزارت شهید رجایی رسید. این‌بار مسئله پیش‌قراول گفتمان عمومی کردن مدارس به دغدغه‌ای به نام امور تربیتی رسید. شهید رجایی در یکی از مصاحبه‌های خود در بحبوحهٔ ملی کردن مدارس و مقاومت برخی خواص در برابر این امر از یک نگرانی می‌گوید: «در مدارس ما حتی یک نیروی صددرصد متعهد و مطمئن که با ما ارتباط داشته باشد، نیست که لااقل گزارش فعالیت‌های مدرسه را بدهد. لازم است در هر مدرسه لااقل یک نفر به‌عنوان «امور تربیتی» داشته باشیم تا بفهمیم در مدرسه چه می‌گذرد و بعد به مرور زمان از آن نیرو بخواهیم که نقش فرهنگی و پیاده‌کردن هویت اسلامی را برعهده بگیرد. این دغدغه نیز به تولد امور تربیتی در ساختار آموزش‌وپرورش با تلاش‌های شهیدان رجایی و باهنر در سال ۱۳۵۹ منجر شد. استقرار تربیت سیاسی و جلوگیری از مبانی فکری کسانی که به‌دنبال تئوریزه کردن اسلام غیرسیاسی در مدارس بودند یکی از اهداف مهم شهید رجایی در ملی کردن مدارس و ایده امور تربیتی بود.

 

دور و نزدیک کارنامه شهید محمدعلی رجایی از نقطه طراحی‌ای به‌نام عدالت تربیتی و گسترش گفتمان اسلام سیاسی و انقلابی در مقابل اسلام مصرفی و خواص‌پرور خبر می‌دهد و با این همه باید او را پیش‌قراول استقرار عدالت تربیتی و بدیل‌های فکری ماندگار در آموزش‌وپرورش پس از انقلاب اسلامی دانست.

به این نوشته امتیاز بدهید!

امتیاز 2.40

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • ×